صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

شیطان نحس


هراسا ن و حیران م ز کپ کپ قلب م؛ چشمان م به خون نشسته اند
آنچه بر ترس م می افزاید .....
نمی دانم باز دوباره شهود دیده ام ؛یا کابوس جدید ....
بغض راه نفس م را گرفته ..
کز میکنم گوشه اتاق آن کنج ترین صحنهء ...
این من یا گنجشک ک؟!؟
آن چه هست و میدانم خیلی نزدیک است !
بر هراس م می افزاید و من بیش ز پیش در خود فرو میروم ؛
حضور یافته است ...
فریا میزنم و دوبار ز خواب میپرم ...
هراسان تر ز خواب حیران م حیران تر ...
سیاه است ؛در زمان و مکان را گم شده ام!
در خود میپیچم نفس کم می آورم ..
هراسان تر زقبل دوباره ز خواب بر می خیزم !
این چه کابوس ی ست ؟!؟
عرق بر تنم نشسته ؛ دست بر سینه می گذارم
گویی قلبم بیرون ز قفسهء سینه است
گریان م چشمان م به خون نشستهء. شوری اشک میفهماند دیگر بیدارم!
میلرزم ؛
آنچه میدانم نزدیک است در حوالی زندگی ام !

ونوس

نظرات 2 + ارسال نظر
مهرداد 1390/10/05 ساعت 10:36 ق.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

این آخرین خطشو اصلا متوجه نشدم منظورتو!
نزدیک است؟؟! در حوالی زندگی ؟

منظور ؟؟ آن که باید بداند میداند (منظور آخرین برداشت من از زندگی )
دقیقا در حوالی زندگی

سینا 1390/10/05 ساعت 03:17 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

وضعیت سفیده یا قرمز ؟!

احتمالا قرمز سینا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد