صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

او را بستاید و او را بپرستید

چرا ستایش نمی کنید؟ او خالق ماست 

 

وای بر احوال آنانی که چشم دارند و می بینند ولی باور نمی کند و انکارش می کنند.. 

 

وای بر احوال آنانی که گوش دارند و می شنوند و تظاهر به نشنیدن و سعی می کنند که نشنوند 

 

وای بر احوال آنانی که احساس می کنند و به احساس شان شک دارند و باور نمی کنند. 

 

وای بر احوال آنانی که سخن می کویند و زبانشان بجای اسم او بر ضد او باز می شود و سخن می گویند. 

 

وای بر احوال آنانی که چشم و گوش و حس و زبان دارند ولی باور نمی کنند و نمی ستایند. 

 

همه گوش فرا دهید ! زبان ، گوش خود را به کار گیرید ، احساس و چشم خود را بگشائید ؛ 

 

او را صدا کنید  و او را بپرستید که او خالق بزرگ جهان است . 

 

او را صدا کنید . با تمام وجود صدایش کنید . او صدای ما را می شنود 

 

ار تمام وجود صدایش کنید که صدایتان را باور کند

حامد
1389/06/11 تایم 01:41
سلام
این نوشته تون آدمایی مثل من رو می ترسونه!
اونایی که میبینن و می شنوند و احساس می کنن ولی توان صدا زدن ندارن چه کار کنن؟!
اولا ممنون و:
سلام فراموش کار
مگه شما چطور هستین؟
احتیاج نیست با زبان حرف زد می تونن با روحشون صدا بزنن
ساسان م
1389/06/11 تایم 01:46
سلام دوست عزیز
خوشحال میشم نظرتو در مورد وبلاگم بدونم.
اولا ممنون و:
سلام
من زیاد با بانک ملی کار ندارم
مهرداد
1389/06/11 تایم 01:46
من اگه بتونم داد بزنم یه چیز میگم:

آی خدا.... دیگه خسته شده از این بازی!
اولا ممنون و:
خب چرا نمی تونی داد بزنی
خودش بهتر از تو می دونه تو دلت چیه
سعید
1389/06/11 تایم 01:47
سلام
تو نبودی کجا اومدم؟

نبودی شب تا ساعت ۳با دوستام توخیابون میگشتیم
کلی حال کردیم

تو شب دنبال خودم میگردم!!!!!!!!!!!!!!!
اولا ممنون و:
سلام
همونجا دیگه
چشمم روش نه آخه تا اون موقع حلوا خیرات می کردن
خوش به حالت من حوصلم سر رفته
وا چه حرفاااااااااااااا
سعید
1389/06/11 تایم 01:50
کی رو صدا کنیم؟
تو هم دلت خوشه
کسی اونجا نیست
یه عمره سرکاریم
باور کن
اولا ممنون و:
همون که باورت داره
اره دلم خوشه اگر خوش نبود اینجا نبودم پسر
تو خوب نگاه کردی
خب باز جای شکرش باقیه ۴۰ سالت نیست
باور می کنم
جعفر
1389/06/11 تایم 02:22
درود
خوبین؟
وبتون خیلی باحال و جالب  و زیباست
موفق باشید




 آن پیک نامور که رسید از دیار دوسـت
 آورد حرز جان ز خط مشکـبار دوسـت
 خوش می‌دهد نشان جلال و جـمال یار
 خوش می‌کند حکایت عز و وقار دوست
 دل دادمش به مژده و خجلت هـمی‌برم
 زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
 شـکر خدا کـه از مدد بخـت کارساز
 بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
 سیر سپـهر و دور قمر را چه اخـتیار
 در گردشـند بر حسب اختیار دوسـت
 گر باد فتنه هر دو جهان را به هـم زند
 ما و چراغ چشم و ره انتـظار دوسـت
 کحل الجواهری به من آر ای نسیم صبح
 زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست
 ماییم و آستانـه عـشـق و سر نیاز
 تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست
 دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک
 منت خدای را که نیم شرمسار دوست


راستی اگه دوست دارید.
منو با نام
دوست من سلام
لینک کنید و بهم خبر بدید که با چه نامی شما رو لینک کنم
بدرود
[گل]
اولا ممنون و:
سلام
باشه بهش می گم کپی پیست عزیز
سعید
1389/06/11 تایم 03:58
بابا ونوس جان بیخیال میدونم اعصاب نداری ولی چرا میزنی
اولا ممنون و:
سعید بی خیال من تا هر شب تو رو نزنم شبم صبح نمیشه
مهسا
1389/06/11 تایم 21:44
سهلام اجی جونم خوفی؟
خیلی قشنگ نوشتی اجی جونم افلین
اولا ممنون و:
سلام عزیز دلم من خوبم تو چطوری
مرسی عزیز دلم
سعید
1389/06/12 تایم 02:10
سلام عزیزم
چطوری عسل؟
بیا با کره بخوریمت
من آنم
تونستی بیا دلم برات تنگیده
اولا ممنون و:
سلام ورجک
خوبم مربا
کره خوب نیست با آب بخوری بهتره
وا خدا مرگم بده
چشم میام خدمتت
مهرداد
1389/06/12 تایم 02:11
امروز بسی عجیبه!!

همیشه این موقع آپ بودی!!!!!! الان نیستی!!!!!!!!!!
اولا ممنون و:
خب ببخشید من هم گرفتاری برام پیش میاد دیگه
سعید
1389/06/12 تایم 03:18
اولا ممنون و:
اخه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد