در تار و پود زندگی همچون عنکبوتی زشت
بر هر میل انسانی ام تاری تنیده ام و او را به کام مرگ می کشانم !
در تار و پود زندگیم طعم لذت بخش خاطرات و بلعید شدن منتظر من هستن !
برای خوردن آنها صبر می کنم و خود را گشنه نگه میدارم
تا می توانم از ضعف رفتن دل لذت میبرم !
نمی دانم پس از من کسی خاطرات من را هم چون خود
دورش را تاری میتند تا از خوردن آن لذت ببر یا نه؟
می خوانم سمفونی زنده هستم را !
تا فراموش نکنم هنوز هم نفس را در سینه ام حبس کرده ام !
دل را برای یاد آوری تمام لحظه های ناب زندگی آماده می کنم
دلِ اسیر در غل و زنجیر آرزوی رهای ندارد !
آهسته و نرمک در کنار خاطرات زانو میزنم تا مبادا گرد غم بر آنها بنشیند!
میلادامام رضارابه عزیزدلم ونوس خانم گرامی تبریک میگم
ازاون پیامتون هم دریادریاخداراشکروازشماسپاس
خاطرات پاره ای اززندگی ماست همانطورکه بازی تاپایان عمرتکه ای وفرازی اززندگی ماست ماباخاطرات شاداب وسرزنده میگردیم کاش مانندغربی ها انهارامینوشتیم وبه بازارکتاب عرضه میکردیم تاجامعه امان مانندانهابه رشد عقلانی بیشتری برسد
ممنون / همچنین تبریک مرا پذیرا باشید
ممنون از شما و نظرات خوبتون
صد البته و ای کاشی می توانستیم به هیچ ویرایسا داری انها را به جامعه عرض کنیم
حالا چرا به عنکوبوت اونم زشت تشبیه کردی؟؟
خب برای اینکه عنکبوت خوشگل نمیشه که!!
اینم تشبیهیه واسه خودش
عنکبوت غیر اینکه زشته موزیم هست
اره خب
اهم
سلام عزیزکم
خوردن اولین لذت هستی است
یعنی پایین ترین سطح حیات
به لذت بخشیدن بیندیش جیگر طلا