بالاخره ۲۰ آبان شد

وایی مردم از خستگی

دلم برای همه تنگ شده بود گرچه اومدم و تا اونجا که تونستم سر زدم ولی خب آپ نکردم

از تمام کسانی که تو این مدت نبودن اومدن بهم سر زدن تشکر می کنم ممنون از همگی

دیگه خودتون به بزرگی خودتون ببخشید که هر روز نبودم

راستش اصلا اسبابکشی دوست ندارم ولی خب مجبور بودم

خب بگذریم کامپیوترم نیم سوز شده و تمام صفحه رو بنفش می بینم

شانس که ندارم ویندوزم هم مشکل داره

الان با این گودزیلا اومدم باهش هم اشنایی ندارم اصلا نمی تونم باهش ارتباط برقرار کنم

وایی چقدر دلم می خواد جیغ بکشم

اتاق کامپیوترم که مثل بازار شام  شده همه چیز توش یافت

میشه از لباس گرفته تا دیش ماهواره

یه سی دی ویندوز گرفتم ولی بلد نیستم باهش کار کنم همه چیزش با انتر نت

خب بگذریم

تو این چند وقت انقدر خسته شدم که نفهمیدم کی خواب برده کی بیدار شدم

آشپزیم هم که دیگه نگو نفهمیدم چی درست کردم و خوردم

الان یک هفته است که جا به جا شدم ولی خب اصلا احساس راحتی ندارم

چون تمام روز م رو تو این اتاق می گذرونم بخاطر بهم ریختگیش کلافم و

هیچ کاری هم نمی تونم برای سر و سامون دادن بهش انجام بدم

خب اینم از این حالا برم سر اصل ماجرا

درست یک هفته و خورده ء پیش دنبال خونه بودم که جا به جا بشم البته

۵ ماه میشه که این تصمیم دیوانه کنند رو گرفتم

و همین باعث شده بود که میگرنم بیشتر اذیتم کنه

مامانم خیلی کمک کرد و خیلی ازش ممنون هستم واقعا اگر مامانم نبود

نمی دونم یا سر خودم رو می کندم یا سر صاحب خونه رو

کلی تو این چند وقتی که نبودم اتفاقات جالبی افتاده که نمی تونم همش رو براتون توضیح بدم

ولی به یه چند تاش اشاره می کنم تو پست های اینده

فکر کنم برای این پست زیادی نوشتم حوصله همتون سر رفته

حالا که بعد از چند هفته برگشتم با غر زدنم مواجه شدین ولی خب دلم خوش که اینجا

راحت حرف میزنم و خودم رو خالی می کنم

راستی دوستان عزیز هر کس قالب خوب سراغ داره که به وبلاگ در پیتی من بخور بگه

خیلی ها گفتن که قالب رو عوض کنم

خب تا فردا خدا حافظ