صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

....

....

نظرات 14 + ارسال نظر

سلام عزیزم ..خوبی؟
چی شده ؟
چرا اینجوری شدی تو ؟

حالت خوبه ؟

سلام علی جان... من هی/ تو چطوری؟
فکر کنم دچار گالاگولای مزمن شدم!!
خسته شدم همش دارم درد میکشم
خب فیل هم باشه بالاخره از پا در میاد دیگه من که جای خود دارم

سعید 1389/09/15 ساعت 12:10 ق.ظ

به قول ینفر از دوستام که میگفت:

«بی خیال»


فیل هم باشی اگه بخوای سخت بگیری سخت میشه واست
پس
بی خیال

ببخشید اگه زیاد حرف زدم.
بای

خب به اون دوست بگو خودت برو میخ بیار

باشه سعی می کنم
کو تو اصلا حرف زدی؟؟؟
بای

sara 1389/09/15 ساعت 03:58 ق.ظ http://seo.gigfa.com/

سلام
با این سایت میتونی وبلاگتو به 140 تا موتور جستجو معرفی کنی که این کار باعث میشه بازدیدت بالا بره
حتما یه سری بزن

من اگر بخوام می تونم بازدیدم رو بالا ببرم پس احتیاج به این چیز ها ندارم

قاصدک 1389/09/15 ساعت 04:27 ق.ظ

...

....

.......

........

....

...

...

.....

....

...

این هم خودش یه رفتاراست

شمس 1389/09/15 ساعت 06:54 ب.ظ

چقدررررررررررر حرففففففففف میییییییییییی زنیییییییییییییی
جیگر

خب دیگه حرف نمی زنمممممممممممممممم عسلمم

سلام
خوب کمتر بکش
چی شده .. درد برا چی؟ دلگیرم کردی ؟ برات دعا می کنم عزیزم .

خوب یه چیزی بگو .. اینقدر تو خودت نریز ...

سلام
درد رو کمتر بکشم
هیچی... خب دیگه جسم وقتی ضعیف باشه باید درد رو هم تحمل کنی دیگه/ مرسی عزیزم

مهرداد 1389/09/15 ساعت 11:32 ب.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

چرا خب؟؟؟؟

آخه تو ... نوشتی...
گفتم شاید چیز ناراحت کننده ای باشه

حالا کدومو باید بزارم؟؟
یا ؟؟

خب برداشت آزاد بود
نه بابا حرفی نبود
همون خنده رو

خوب کمتر بکش .. شما که درسش رو خوندنی .. میتونی خودت رو معالجه کنی ... شوخی کردم یه وقت شمشیر رو از رو نبندی .. گفتم که بخندیم
چرا اینقدر ضعیف شدی اخه ؟

خب کشش کش میاد... من درس چی رو خوندم من کلا هنر خوندم.... نه خودم رو که نمی تونم... از رو بستم دیگه وقتی همش مریض باشی ضعیف میشی دیگه

چه کشی .. کشمکش ایجاد نشه یه وقت ..
هنر نزد ونوس است بس ..
آماده رزمی الان ؟
یکم به خودت برس دختر ..

نه تا وقتی تو هستی واسه چی کشمکش بشه...
نه بابا نزد خودت هم هست...
تو آمادهیی؟؟
باشه

خوب نمی تونه هم بشه .. خوشم میاد که میگیری داستان رو

مرسی .. استاد شمایی و سخنور طوسی
من اماده ام ..
حالا شدی یه دختر خوب

صد البته .. گیرندم قویه
خواهش... بی خیال بابا استاد کجا بود
خب پس بزن بریم
نه به خوبی تو

بله ... خوشم اومد .. خوب میگیری
هستی دیگه ..
بریم .. هورااااا
من میگم جیگرمنی میگی نه ...

اره .. خوشحالم که خوشت اومد... می تونیم ... اوهم
بزن بریم ... یو هوووووووو
حالا نمیشه دل باشم اخه جیگر دوس ندارم

مرسی .. ماشالله به این همه اراده
بریم ..
جیگر که خوبه .. دلم بد نیست .. دل باش منم قلوم

اوکی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد