صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

خدا،من و مقوا و قلم ها۸

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خبر مرگ

آخ من موندم چرا همه میزارن وقتی من خوابم 

 

بهم خبر مرگ و میر میدن 

 

چند روز پیش یکی از دوستان زنگ زده منم خواب بودم  

 

خوابالود جواب دادم بعد از سلام و احوال پرسی  

 

گفت: که از فولانی خبر داری؟ 

 

گفتم: نه خیلی وقت خبر ندارم 

 

گفت: نمی دونی مراسم ختم داداشش کجاست 

 

گفتم :نه  

 

شماره خونه طرف رو دادم و دوباره خوابیدم

 

دیروز مادر بزرگ مربوطه زنگ زده  

 

حالا بماند که هی تلفن زد و منم خودم رو زدم به خواب 

 

بالاخره جواب دادم 

 

من:الو سلام مامان 

 

مادربزرگ مربوطه: سلام دختر

 

من: جانم مامان جان چی شده؟ 

 

مادربزرگه مربوطه: مامانت چرا تلفن رو جواب نمیده؟ 

 

من: حتما خواب ! مامان جان 

 

مادر بزرگ مربوطه: خب فردا مراسم ختم پسر عموی باباته 

 

من: مگه عمو فولانی پسر داشت 

 

مادر بزرگ مربوطه: اره دیگه یه پسر ۲۱ ساله 

 

من: خب چشم به مامانم می گم 

 

مادر بزرگ مربوطه: خب مادر زودتر بیدار شو به زندگی برس 

 

من: چشم 

 

مادربزرگ مربوطه: خب مادر فردا ساعت ۳ تا ۵ مراسم دارن  

 

من: امری ندارین؟  

 

مادر بزرگ مربوطه: نه مادر خدا حافظ 

 

من: خدا حافظ 

 

چشمام بستس و دارم فکر می کنم عمو فولانی کی بود 

 

کمی فکر کردم به نتیجه نرسیدم از جام بلند شدم و به مادر عزیز گرامی زنگ زدم 

 

اونم هم مثل من خواب بود عذر خواهی کردم  

 

گفتم: عمو فلانی پسر داشت؟ 

 

گفت: اره چطور؟  

 

گفتم: هیچی فردا ختمشه 

 

گفت: کجا؟  

 

گفتم: من نمی دونم که 

 

گفت : خب کاری نداری  

 

گفتم: نه و خداحافظی کردیم 

 

الان تازه فهمیدم عمو فلانی کی بود پسرش کی بود 

 

خدایش بیامرزد

 

بنزین

آقا راه حل رفع مشکل بنزین با ساختن یه دستگاه پیشرفته 

 

حل شده پس نگران بنزین نباشید 

 

گودری

خب داشتم با این گودزیلا کار می کردم دفه اولم بود  

 

به خودم امیدواری دادم که من می تونم 

 

هزار جور کلیک کردم آخرش هم نفهمیدم چطوری رفتم تو چرخش نمی دونم چی چی 

 

فکر کنم رفتم تو چرخگوشت

 

البته آقا رسول گفت با فاکس برم خب فاکسم خراب بود نمی تونستم با اون برم  

 

رفتم این فاکس رو دانلود کنم و کلی هم تلاش کردم  

 

الان تو دکستاپم پر شده از این توپ گردهای آبی و زرد و نارنجی و آتیشی و... 

 

بعد رفتم مثلا گودری درست کنم 

 

آخرش هم فکر نکنم کارم رو درست انجام داده باشم  

 

آخه یه کد بهم داده هزار خط میشه 

 

حالا هی بهم بخندید  

 

من کمک می خوامممممممممممممممممم  

 

فکر کنم همینجوری پیش برم این توپ گردآ از تو کامی بریزن بیرون  

 

بچه های محل هم یه دست فوتبال باهشون بازی کنن 

 

خب امروز فهمید این اسم  پری چی بود  

 

آقا پوریا بهم گفت ولی خب باز هم من که بلد نیستم باهش کار کنم  

 

حالا یکی نیست بهم بگه با این پری کار نکنی نمیشه

 

حالا باز شما ها بهم بخندید 

 

w.c

بهترین جا برای حل سودوکو را کشف کردنقهقهه

 

بشینی و سودوکو حل کنی 

 

 

یاد

دلم هوای باران را کرده 

 

ولی قلبم می گوید که دوباره باران را نخواهی دید 

 

از چندی پیش فهمیدم که قلبم برای همیشه سرد و خاموش شد 

 

ولی مغزم همچنان تلاش می کند برای نگه داشتن جسمم 

 

نه دیگر توان رفتن دارم نه راه برگشت 

 

یادم همست! گفته ام می مانم برای او... 

 

برداشت آزاد

تخم مرغ

به این میگن هنرمند نه من 

 

من موندم این همه حوصله از کجا آورده ببین با چه دقتی داره کار می کنه